به یاد تابستان و تعطیلات
داشتیم عکسهای پسر را با خودش میدیدیم ، خودش خیلی عاشق این عکش شد و کلی برایم تعریف کرد که یادت هست باهم صبحانه می گذاشتیم در کامیون و می رفتیم مهمونی (یعنی همون اتاق خودش)! گاهی هم با همین پوزیشن می رفتیم در بالکن و آنجا ناشتاییمان را میل می نمودیم.مکان به خواست مدیر برنامه هایمان تعیین می شد
و نتیجه اینکه: آرزو کردیم تعطیلات تابستان ما بشود خیلی بیشتر از این که هست تا از با هم بودن لــــــــــــــذت ببریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی