کیامهرکیامهر، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

بهاری پسرم ، کیامهر

اعتصاب غذا

1392/10/11 14:59
نویسنده : مامان کیامهر
383 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز (  جمعه ) آخرین  روز اعتصاب  غذای دلبندمان بود .این بار یک هفته  دوام داشت.خوشبختانه  تیاناز جان دختر دایی نازنین  5 ساله ام  ما را از این بحران نجات داد ! کیامهر حدودا دو بشقاب غذا! البته بشقاب کوچک  از دستان فرشته کوچولو عذا خورد بدون دخالت بزرگترها و ما خانواده نگران را  از  نگرانی و  به دنبال آن  استرس و  تنش و کشش نجات داد!

ما کلیه ترفندهای مادرانه ، پدرانه، مادربزرگانه ، دکترانه را بکار برده بودیم اما...... افسوس !

او در این زمینه به مادر عزیزش شباهت دارد زیرا که از خاطرات فراموش نشده کودکیم است که حدودا 3 ساله بودم که با مادرم به منزل یکی از اقوام رفته بودیم که اتفاقا ریش سفید و با تجربه بودند و مادرمان نزد ما از بد غذاییمان گفت که کلافه اش کرده ایم و از دستمان به عذاب است  و .....  و بشنوید راه حل ایشان را: اصلا نگو بهش غذا بخور  چیزی نمیگذره که میبینی خودش میره سراغ غذا    و ما را اصلا ادم حساب نکردند! و ما زبل تر از آنها بودیم و چون از نقشه  شومشان با خبر  تا آنجا که تواااااانستیم مقاومت از خودمان بروز دادیم تا  رودست بخورند که..... خوردند   ما چنین بچه ای بوده ایم ! حالا چه انتظاری از پسرمان داریم؟

بله پسرمان پدر بزرگش را هم دست بکار ترغیب او از طریق نقاشی کرد که البته جذابیت داشت ولی

 

نتیجه خیر !

 

 

 

 

این  هم  اون لحظه  ی نفس گیره     اوه

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

الهام مامان علیرضا
18 دی 92 22:22
عزیزم این همون حکایته که میگه :"از ماست که بر ماست"
مامان کیامهر
پاسخ
آی گفتی آی گفتی! مامانم میگن حالا یه کم منو درک میکنی، حاضرم کوچیک بشم و جبران کنم !
نیلوفر
21 دی 92 22:31
قربون این دو تا بچه از دست تیاناز خیلی خوب غذا می خورداااا!کم می خوره ولی همیشه پرر انرژیها
مامان کیامهر
پاسخ
ا آره خدا راشکر .خواهر جون شما از من بیشتر درگیر خوردن این فسقلی هستین 2 وعده ممنون خیلی خیلی عزیزم