کودک ادامه وجود آدمی است *
روی موزاییکهای سنگ فرش پارک قدم می زدیم باهم ، پسر جان بازیش شده بود یک در میان از رویشان رفتن ، قاعده دار کردن و الگو دادن به موزاییکها ... درست مانند از بچگی تا بزرگی من ! درگیریم با موزاییکهای خیابان و خشتهای قالی . ضبط کردن بعضی حرفها یا صحنه های خیلی معمولی و به ظاهر کم اهمیت ، تحسین و گاهی گلایه کردن از همان حرفها ، حتی اگر مربوط به ماهها پیش باشد ! عاشق قصه گفتن و قصه شنیدن بودن را نیز ! عشق داشتن حریم خصوصی برای خودش را هم ، آرام بودن و به قول بابا سیاست و منطقش را هم ،درست شبیه کودکیهای من !
عاشق حرکت دادن ماشینها در آب ِجاری در خیابان و بعد رد زدنِ چرخهای خیس روی آسفالت خشک ، درست مانند کودکیهای بابا ! یا ردیف کردن ماشینها پشت سر هم و رد کردنشان از دست انداز ... یا توجه و عشق به دانستن جزئیات همه وسایل شخصی اش و بخصوص اسباب بازیهایش ، آسمون و ریسمون بافتن برای نشان دادن اینکه مثلا ماشین آتش نشانی چطور آب را از خود خارج می کند . شادیهای هیجان دارشان که چقدر هم ریتم است ، حتی مامانی بودن ولی بابا را لازم داشتن برای خوش خلقی !
همه آن کودکی کردنهای بابا که آنقدر در زندگی دو نفره مان برایم گفته بود و گفته بود که همه را از بر شدم حالا بطور باور نکردنی در پسرکِ جانی اش ، می بینم ، می بیند و حسابی ذوق می کند !
فقط یک تفاوت اندک می بیند که به نظر من اندک هم نیست ؛ بابا ماشینهایش را اغلب خودش می ساخته ، با چوب و تو دلی های رادیو های پدرش که دل و روده شان را در می آورده! خودش می گوید حالا شرایط فرق کرده . درست هم می گوید .
حالا اینکه ما چقدر خوبی داشته ایم برای تقدیم به "ادامه وجودمان" پاره تنمان ، همان اساسی ها را می گویم ، همانها که به سعادت می رسانند آدمی را ، همانها که در آینه خواهیم دید از آنچه کاشته ایم و می پروریم ، اگر اینقـــــــــــــــــدر نشانه برایمان از خودمان گذاشته در وجودش .... برای فهمش به خود باید باز گردیم ، یک رجوع سخت گیرانه برای آینده سه نفره هایمان .
چند وقتی است کتابهای جیبی و کوچکمان مان را از انبوه کتابخانه به میز تلویزیون انتقال دادیم و گاهی بین دیدن تلویزیون و خواندن کتاب ، کتاب خواندن را بر می گزینیم تا کمی از خجالتشان در آییم و به یاد گذشته کتابهای مورد پسندمان را مرور کنیم .
*عنوان پست از گفته های ناب دکتر شریعتی است از کتاب عشق فرزند : " کودک ادامه وجود آدمی است . در آینه سیمای اوست که خویشتن خود را میبینیم ."