لحظه های شیرین
اولین غلت : 20 روزگی ( یادمه اون روز روی مبل خوابیده بودی پسرم، خونه مامان ایران، ازدست چپ به راست غلتیدی ، کلی ذوق زده شدیم ولی یکماه بعد این کار و تکرار نکردی)
پسرم از 2 ماهگی عادت کرده بودی صبحها که از خواب بیدار میشدی یه دور کامل خونه را بزنی تو بغل مامان و کلیه وسایل را چک کنی آخه تو پسر کنجکاو با هوش منی عزیزم . عصر ها هم بی قراری می کردی و فقط با کالسکه سواری تو پارک و خیابون آروم میشدی، حتی یه روز مجبور شدیم از خونه مامان اقدس بیایم خونه کالسکتو برداریم بریم پارک ! ای پسر جالب!!!
کیامهر مامانی شما از 4 ماهگی در حالی که خوابیده بودی سر و سینتو از تشک بلند میکردی و می خواستی بلند شی بشینی ، اینقدر کارت جالب بود و تلاش می کردی که حسابی خوردنی شده بودی.
از جمله چیزای مورد علاقت گله، عاشق گل و درختی پسر بهاری من! جاروبرقی و ماشین لباسشویی و ظرفشویی هم خیلی سرگرمت می کنه .
پسری از 2.5 ماهگی از غریبه ها می ترسیدی و گریه سر می دادی فقط با مردا خوب بودی اونم از نوع سبیلو!الان تو 11 ماهگی همه را دوست داری ولی هنوز با احتیاط و مشروط ! تو 3.5 ماهت بود بابایی پسر همسایه را بغل کرد تو نیم ساعت گریه کردی!!
5.5 ماهگی نشستی ، البته دور و برت بالش می گذاشتم ، 6 ماهه خودت به تنهایی نشستی . 7 ماهگی عاشق این بودی که دستتو بگیری به جایی و بلند شی سر پا ، ولی تصمیمت عوض شد و چهار دست و پا شدی ، البته یک زانو روی زمین و یکی تو هوا ، مثل فرفره میری مامانی ، الان که 11 ماه و 10 روزته داری کم کم تمرین میکنی به تنهایی بلند شی و قدم برداری عزیزم .
11 ماه و 2 روزت بود از پله های خونه مامان ایران بالا رفتی ، 7 تا پله ، مثل فرفره ، قربون قدمات برم مامانی ،
پسر گلی اولین دندونت آخرای 9 ماهگی در اومد دقیقا 5 بهمن90 . الان 2 تا پایین داری و حسابی خنده هات با مزه شده .در حال حاضر(١٨/١٢/٩٠ ) ٤ تا دندون داری ٢ تا بالا ٢ تا پایین.البته خیلی دستتو تو دهانت می کنی احتمالا بازم مروارید میخواد بیا بیرون.