کیامهرکیامهر، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

بهاری پسرم ، کیامهر

سمپتیتو

1392/2/11 12:33
نویسنده : مامان کیامهر
224 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

این شعرا خودت واسه خودت سرودی:

سمپتیتو (sampatito ) شاه پسرو

این روزها برای ما شاید اگه نگم بهترین ، از بهترین روزهای با هم بودنمونه ، همراهی و همکلامی با کودکی 2 سال و یکماهه که خیلی خوب میتونه ساعتها باهامون در مورد همه چی حرف بزنه ، خیلی صحیح و معنی دار و معنای تمام گفتنی هامون را بفهمه بسیار لذت بخش کرده روزگارمونو . خیلی وقتا میگم بنویسم حرفاشو که یادم نره بعد به قول بابایی میبینم باید تمام مدت قلم به دست باشم . البته  الزایمر هم انگار داره کم کم میاد . مثلا تصمیم میگیرم فلان حرفشو یا کارشو واسه بابایی بگم یا تووبلاگ بنویسم ولی یه ساعت بعدش هرچی فکر میکنم .....

 

دیروز با اشاره به کف روی شیر موز : بابا به نظر شما این چیه؟

بابا : ( با فشار دندونا روی هم برای تخلیه احساسات) به نظر من این حبابه ، نظر شما چیه ؟

کیامهر : ولی به نظر من این کفه !

من : در حالیکه دو سه ساعتی بود روی زمین ننشسته بود و مدام در حال راه رفتن بازی میکرد گفتم : بیا یه کم منو بغل کن ، بغلم تورو میخواد

کیامهر : ( با همون حالتی که همیشه سر و دستاشو تکون میده ) : باشه بذار من برم تو اتاااااقم کارمو انجام بدم وووو بیام باشه؟

من : خیلی خوب

کیامهر بعد از 2، 3 ثانیه : وای یادم رفته بود بیام تو بغلت ! الان اومدم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آرمان
18 اردیبهشت 92 15:06
گوگوجی خاله خیلی بامزه ای
الهام مامان علیرضا
23 اردیبهشت 92 18:47
ای جانم
چه ژستی گرفتی گل پسر



دوستم اینکه چیزی نیست واسه ما هم ژست تعیین میکنه!
علیرضا جون را ببوس