خرید جایزه
کیامهر سرماخورده و متاسفانه همیشه برای دکتر رفتن شدیدا بی قراری میکنه و یه اکیپ لازمه تا دست و پا بسته ایشون را روی تخت نگه دارند تا شاید جناب دکتر بتونن راهی به دهانش پیدا کنن و نیم نگاهی به گلو و گوشش بندازن .این دفعه تصمیم گرفتم دو تایی بریم ،بدون بابا که فکر نکنه خبر مهمیه! طبق معمول تا به ساختمان مطب رسیدیم گریه آغاز شد و ما به بهانه مراجعه به عابر بانک از محیط خارج شدیم و تو مسیر در مورد اینکه" حق داری نگران باشی چون کمی اذیت میشی و همه بچه ها همینطور هستن منم کوچیک که بودم و مامان ایران منو می برد دکتر مثل تو بودم ولی چون مامانم باهام بود و مراقبم بود نمی ترسیدم" کیامهر با پرسیدن چند سوال ازجمله" چند سالت بود ؟ مامان ایران چرا بردت دکتر ؟ بازم تعریف کن... " خیلی آروم شد و نیم ساعتی که منتظر بودیم به آرامی گذشت ودکتر را هم کمتر اذیت کرد!
کلا قبول احساس بچه ها و پذیرفتن عکس العمل هاشون نتیجه بهتری داره و موجب افزایش اعتماد به نفسشون میشه. این تجربه این موضوع را به من ثابت کرد.
قطعا پس از این رفتار خوب پسرم شایسته خرید جایزه بود و به سلیقه خودش کتاب انتخاب شد .یکی برای دکتر یکی برای استقلال کامل در دستشویی رفتن.