کیامهرکیامهر، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

بهاری پسرم ، کیامهر

این پست اتفاقا یک مخاطب خاص دارد

1392/10/8 19:09
نویسنده : مامان کیامهر
317 بازدید
اشتراک گذاری

چند سوال اساسی و چند علامت سوال  خیلی بزرگ در ذهنم دارم:

چرا نمی شود هر از چند گاهی شده برای یک روز هم کلا محو شویم و نباشیم و دکمه شات دان مغزمان را بزنیم تا هاردمان نسوزد؟؟؟؟

       چرا اگر خانمی کردیم و خاموشی گزیدیم  اغلب قریب به اتفاق فکر می کنند ببو گلابی هستیم و  می توانند تا حد ممکن  له مان کنند ؟؟؟؟؟

       چرا  اگر تواناییمان در اداره امورات زندگی  و بچه و  اداره و  ... زیاد بود انقدر که خیال همه ازما راحت باشد  که می توانیم از پس همه چیز برآییم ، میشود یک قانون؟؟؟؟

چرا اگر کارهایمان و وظایفان را  خوب و بی نقص انجام می دهیم باید همیشه خوب باشیم ؟؟؟؟؟

چرا خداوند  کاسه صبر مان را نشکن  نساخت و عمیق ؟ ؟؟؟؟؟؟

.......................................................

فقط شاید اعتقادم به این کلامش باشد که بتوانم خیلی چیزها را تاب بیاورم و همچنان دم نزنم!

حسبنا الله و نعم الوکیل

.........................................................

پ ن: خط سوم یک مخاطب خیلی خاص دارد .مخاطب خاص حتی فکرش را هم نکند  که خشم مرا ببیند! این آرزو بر دلش خواهد ماند تا ابد !

..........................................................

پ ن 2 :پسرم عصبانیتم را ببخش ! مادرت هم گاهی  نیاز دارد  حرف دلش را بزند.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

lمامان آرشیدا
9 دی 92 9:00
عزیز دلم ما اطرافیانمونو بد عادت کردیم .درکت می کنم چون اگه یادت باشه یه پست مشابه داشتم به این مضمون، به در زدم که دیوار بشنوه متاسفانه شنید ولی به روی خودش نیاورد !!!!! شيشه اي مي شكند... يك نفر مي پرسد...چرا شيشه شكست؟ مادر مي گويد...شايد اين رفع بلاست. يك نفر زمزمه كرد...باد سرد وحشي مثل يك كودك شيطان آمد. شيشه ي پنجره را زود شكست. كاش امشب كه دلم مثل آن شيشه ي مغرور شكست، عابري خنده كنان مي آمد... تكه اي از آن را برمي داشت مرهمي بر دل تنگم مي شد... اما امشب ديدم... هيچ كس هيچ نگفت غصه ام را نشنيد... از خودم مي پرسم آيا ارزش قلب من از شيشه ي پنجره هم كمتر است؟دل من سخت شكست اما، هيچ كس هيچ نگفت و نپرسيد چرا ؟
مامان کیامهر
پاسخ
سیما جون با حرفت موافقم تقصیر خودمونه ولی متاسفانه تو مراممون نیست بد بودن
الهام مامان علیرضا
18 دی 92 22:20
افراط در مهربون بودن ناسپاسی میاره. رسم بدی ست ولی متاسفانه شایع است. متاسفانه خیلی از مردم ظلم طلب هستند و به کسانی که ظلم می کنند احترام بیشتری میذارن و کم کم محبت های انسان های خوب عادت میشه
مامان کیامهر
پاسخ
دوستم دقیقا ، کاملا باهات موافقم و چقدر مختصر گفتی و مفید، افراط در مهربونی ! شاید در مهربونی هم باید تعادل داشت.شاید نه قطعا! ممنون که به یادم اوردی بانوی خوب ]