این پست اتفاقا یک مخاطب خاص دارد
چند سوال اساسی و چند علامت سوال خیلی بزرگ در ذهنم دارم:
چرا نمی شود هر از چند گاهی شده برای یک روز هم کلا محو شویم و نباشیم و دکمه شات دان مغزمان را بزنیم تا هاردمان نسوزد؟؟؟؟
چرا اگر خانمی کردیم و خاموشی گزیدیم اغلب قریب به اتفاق فکر می کنند ببو گلابی هستیم و می توانند تا حد ممکن له مان کنند ؟؟؟؟؟
چرا اگر تواناییمان در اداره امورات زندگی و بچه و اداره و ... زیاد بود انقدر که خیال همه ازما راحت باشد که می توانیم از پس همه چیز برآییم ، میشود یک قانون؟؟؟؟
چرا اگر کارهایمان و وظایفان را خوب و بی نقص انجام می دهیم باید همیشه خوب باشیم ؟؟؟؟؟
چرا خداوند کاسه صبر مان را نشکن نساخت و عمیق ؟ ؟؟؟؟؟؟
.......................................................
فقط شاید اعتقادم به این کلامش باشد که بتوانم خیلی چیزها را تاب بیاورم و همچنان دم نزنم!
حسبنا الله و نعم الوکیل
.........................................................
پ ن: خط سوم یک مخاطب خیلی خاص دارد .مخاطب خاص حتی فکرش را هم نکند که خشم مرا ببیند! این آرزو بر دلش خواهد ماند تا ابد !
..........................................................
پ ن 2 :پسرم عصبانیتم را ببخش ! مادرت هم گاهی نیاز دارد حرف دلش را بزند.