کیامهرکیامهر، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

بهاری پسرم ، کیامهر

این چیه ؟ اون چیه ؟

یکی از پر کاربردترین انگشتای کیامهر انگشت اشارشه که به سمت اشیای ناشناس نشانه میره و دائم می پرسه این چیه و اون چیه ؟؟ جالب اینجاست که برای اشیای نزدیک دستشو از کنار صورتش جلوتر نمیاره ومثل موش صورتشو جمع میکنه ، مامان به فدای میمیک بامزه صورتت عزیزم   ...
5 تير 1391

این روزهای کیامهر

امروز بعد از مدتها تونستم پست بذارم خیلی وفقه افتاده بین نوشته هام و این فاصله طولانی باعث شده روند پیشرفتهای پسرمو نتونم به موقع ثبت کنم مخصوصا که هر روز کیامهر با روز قبلش متفاوته و این کارمو سخت تر میکنه مثلا شاید نتونم تقدم و تاخر را رعایت کنم یا انکه چیزی از قلم بیفته . در هر صورت بهتره بنویسم تا کار سخت تر نشه ! پسر نازنینم کلیه کلماتی را که میشنوه به زبان میاره و حسابی شیرین زبون شده . مهمتر از همه اینه که تونست اسم منو با خوشمزگیه هر چه تمام تر ادا کنه همچنین بابا شهمام(شهرام) . جالب اینه که چند بار شهمام و تکرار می کنه وبه خودش فشار میاره که بگه شهرام و نمی تونه و بعد شباهتش با حمام واسش خیلی جالبه و یکی د...
4 تير 1391

فرشته های کوچولو دوستتون داریم

یکی از دوستانی که اونهم چند ماهی خداوند نعمت مادر شدن را بهش عطا کرده واسه دخترگلش ویانا جون دفتر خاطرات درست کرده و از افرادی که واسه دیدن کوچولو میان می خواد مطلب توش بنویسن . شخصی مطلبی به این مضمون نوشته بوده "" ویانا جون نمی دونم چطور میتونیم واست جبران کنیم"" مامان ویانا می گفت هر چی به این جمله فکر کردم به نظرم بی معنی اومد و وقتی منظورشو بیان کرد خیلی خیلی عمیق و با معنا بود ..........       منظورش این بوده : تو با اومدنت آن چنان نشاط و شادی به زندگی اطرافیانت اوردی و حال ما را عوض کردی که نمی دونیم می تونیم  واست جبران کنیم یا نه !! ومنو خیلی به فکر فرو برد واقعا دید جالبی به حضور این بچه دا...
21 ارديبهشت 1391

تولد تولد

                            پسر جونم تولدت مبارک ! مامانی به فدات تولدت مبارک ! واسه شما 10/1/91 پنجشنبه خونه مامان ایران جشن 1 سالگی گرفتیم  ولی شما از روز قبل تب شدید داشتی و کمی بی قرار بودی ، لپ قرمزی شده بودی و تو بغلم بی حال نشسته بودی ، بابا شهرام خیلی حالش گرفته بود ولی تو جشنت واست سنگ تموم گذاشت به همه مهمونا خیلی خوش گذشت . مهمونای ما: مامان ایران و بابایی و خاله نیلو( که البته همیشه همه زحمتای ما به دوششونه و عاشقانه دوست دارن و خودشون میزبانای اصلی بودن) مادر جون ...
7 ارديبهشت 1391

پیشرفتهای کیامهر در 1 سالگی

در تاریخ 11/١٢/١٣٩٠ در آستانه 12ماهگی  کیامهر تصمیم به راه رفتن آنهم به صورت جدی گرفت ، مکان : آشپزخانه    زمان:ساعت 11:15 شب  با در دست داشتن یک لگن 2 برابر خودش ! قیافه بابا شهرام و من دیدنی بود. محو قدمای لرزان و نگاه شگفت زدش شده بودیم. انگار با خودش می گفت یعنی من واقعا دارم راه می رم !!!  بعد از چند ثانیه یادمون افتاد که لحظه شماری می کردیم برای این لحظه و باید ثبت بشه ! بنابراین بابایی در یک اقدام بسیار مدبرانه و با از خود گذشتگی که نشان داد اقدام به ترک صحنه و آوردن دوربین نمود و این لحظه ناب از دریچه دوربین شکار گشت !و من با چشمانی اشک آلود از شوق نظاره گر . الهی قربون قدمای کج کجی و دستای قشن...
31 فروردين 1391

گشت زنی در طبیعت بهاری به همراه پسر بهاری !

در یک عصر دل انگیز و روح نواز بهاری گردش در طبیعت با کیامهر دوست داشتنی آن روز را به بهترین روز سال جدید در خاطر من تبدیل کرد. لمس تک تک درختان و برگها و گلها توسط پسر همچون گل من و ذوق و شوقش برای دنبال کردن مموشی و پرواز گنجشکها غیر قابل وصف بود. بعد از 1 ساعت لذت بردن از شادی کیامهر با هم یه بستنی جانانه و2 تا نون تازه خریدیم و رفتیم خونه مادر جون و کیامهر با اشتهای فراوان نون و پنیر و البته بستنی خورد .قبلا گفته بودم که کالسکه سواری در پارک بهش آرامش می ده الان هم که 6، 7 ماه از اون زمان می گذره علاقش دو چندان شده . ...
31 فروردين 1391

علاقه مندیهای جدید

یه جعبه ابزار به دلیل علاقه وافر به چکش واسه کیامهر خریدم به همراه چند تا اسباب بازی دیگه که البته بغیر از چکش هیچکدوم مورد اقبالش واقع نشد .  باچکش میزنه به همه چیز و میگه تق تق . تقلید حرکات ما برای کیامهر خیلی جالبه .مثلا نحوه نشستن منو تقلید می کنه و تلاش می کنه پاهاشو مثل من بذاره .جون دلی بلا شده !! گوشی تلفن و موبایل را میذاره دم گوش خودش یا من و میگه... ال ال و می خنده دیشب یه کار خیلی جالب کرد ، یه عنکبوت از اینایی که فنریه به چارچوب در اتاقش آویزونه ، با باباییش رفته بودن تواتاق و طبق معمول که با سر میزنه به عنکبوت و می خنده این کار و کرده بود ، برق اتاق خاموش بوده و سایه عنکبوت افتاده رو دیوار روبرو ، کیامه...
31 فروردين 1391